اگر قصد دیدن باغ فین را داشتید هرگز با خودرو تا ورودی باغ نروید. تقریباً از محدودة هتل امیرکبیر پیاده شوید و مسیر را پیاده طی کنید؛ زیرا بر خلاف تصوّر عمومی، باغ بسیار پیشتر از عمارت سر در، از خود خیابان شروع می شود. با ردیف دوستداشتنی درختان و جویی که در حاشیه جریان دارد. اگر کمی هم اهل بازیگوشی و جست و جو باشید میتوانید از مسیر اصلی خارج شوید و از بافت محلّی سمت راست خیابان خود را به باغ برسانید؛ بافتی چند صدساله و بکر که با بگیر و جویی که در آن جریان دارد و ردیف درختان چنار، خلوت شگفتانگیزی دارد. اگر در این فضا غلبه بیشتر با رنگ کاهگلی دیوارهاست، هرچه به باغ نزدیک تر میشوید فضا سبزتر میشود. همان طور که در خود باغ این سبزی جای خود را با فیروزهای جویها و در آخر لاجوردی حوضها عوض میکند.
اگر این نقطة مهمّ تاریخی را فراموش کنیم که باغ فین جایی است که ناصرالدّینشاه در سال ۱۸۵۲ میلادی صدراعظم خود امیرکبیر را در آن به قتل رسانده، میتوان به این نکته توجّه کرد که سابقه و قدمت باغ فین احتمالاً به دورة صفویه بازمیگردد. وسعت باغ بالغ بر ۲۳ هزار متر مربّع و شامل یک حیاط مرکزی است که به وسیلة دیوار، بارو و برجهای استوانهای شکل محصور شدهاست. در مقایسه با بسیاری از باغهای ایرانی مشابه، باغ فین با آب قابل توجّهی مشروب میشود.
برخی منابع تاریخی قدمت این باغ را به دوران سلطنت آلبویه میرسانند. به استناد این منابع، زلزلة مهیب سال ۱۵۷۳ میلادی باعث تخریب کلّی باغ شد. بقایای باغی در چند صد متری باغ فین(باغ نو) موجود است که به باغ کهنه معروف است. باغ کهنه در دورة ایلخانان مغول بیشترین گسترش را پیدا کرده است. به هرحال ساختمان باغ فین فعلی به دوران شاهعبّاس اوّل نسبت داده شده و میراث فرهنگی ایران طرّاح باغ را غیاثالدّین جمشید کاشانی میداند. با این وجود منابع دانشگاهی طرّاح باغ را شیخ بهایی معرّفی میکنند.
کار ساخت و توسعة عمرانی باغ در دورة شاه صفی و شاهعبّاس دوم نیز ادامه یافت و به اوج رسید. بناهای سردر ورودی، کوشک صفوی و یکی از حمّامها محصول این دوره بودهاند. همچنین شاه سلیمان صفوی صفّهای پیرامون چشمة فین بنا نمود که احتمالاً موجب تغییر نام چشمة فین به چشمة سلیمانیه بودهاست. این چشمه معمولاً به روی مردم بسته است، ولی اگر مانند راقم این سطور سماجت کنید و پیگیری، شاید بتوانید از آن دیدن کنید. فضایی عجیب که نمونهاش را کمتر در معماری ایران دیدهام و شاید از این نظر که آب در در میانة حیاط با وسعت زیاد جاری است و با سکّوهایی مشرف بر آن امکان تماشایش وجود دارد بتوان آن را با عمارت مسحور کننده مدرسة چهارباغ صفوی قیاس نمود. تعداد ماهیها در این مظهر چشمه بسیار بیش از حوضهای خود باغ فین است.
از اواخر دورة صفویه تا دورة زندیه و همزمان با حملة افغان و لشکرکشیهای نادر شاه، توجّهی به باغ نشدهاست. در دورة کریمخان زند و همزمان با وقوع چند زلزلة پیاپی، باغ و ابنیة موجود در آن مورد مرمّت قرار گرفت و بنای خلوت کریمخانی به آن افزوده گشت که امیرکبیر فقید در ایّام اقامت در باغ در آن سکنی میگزید که به سبب حیاط کوچک و عمارت مختصری که در آن قرار دارد فضایی بسیار دنج و خوشایند است. در دورة سلطنت فتحعلیشاه قاجار، بخشهایی زیادی به ابنیة باغ افزوده شد. تقریباً مابقی ابنیة موجود در باغ، همگی محصول این دوران است. ولی با مرگ فتحعلیشاه، کار رسیدگی به باغ و درختان آن رها شد و حتّی بخشهایی از باغ از میان رفت. با ثبت ملّی این اثر در هفتاد سال پیش، رسیدگی و توجّه به آن اهمیّت بیشتری یافت. در دورة پهلوی، بنای موزة ملّی کاشان بر خرابههای خلوت نظامالدّوله و همچنین بنایی در حدّ فاصل کتابخانه و حمّامها ساخته شد و سایر ابنیه نیز مورد مرمّت قرار گرفت. سوء مدیریت و بیتوجّهی در چند سال اخیر، موجب خسارات جبران ناپذیری به باغ شدهاست.
در سال ۱۹۳۵ و همزمان با ثبت ملّی این اثر، ابتدا استخر مرکزی باغ مورد مرمّت قرار گرفت. در سال ۱۳۳۶ بنای موسوم به خلوت نظامالدّوله که به طور کامل تخریب شده بود، مجدداً بنا شد و به موزة ملّی اختصاص یافت. مرمّت سایر عناصر معماری از جمله کوشکها در سال ۱۹۷۹ آغاز شد. در سال ۱۳۸۷ ادامة ساماندهی کف فرش، تهیّة پروندة طرح آسیبشناسی و درمان پوشش سبز گیاهی باغ فین، ساماندهی مجاری آب خروجی حوضها و جویهای داخل باغ، مرمّت درِ چوبی عمارت، آواربرداری و بامسازی کوشک صفوی و ساماندهی راه آبهای آن به انضمام آواربرداری و بام سازی ضلع غربی و همچنین نصب دوربینهای مداربستة باغ انجام شد. باغ فین و مجموعه بناهای آن در تاریخ ۱۵ آذر ۱۳۱۴ با شماره ثبت ۲۳۸ بهعنوان یکی از آثار ملّی ایران به ثبت رسیدهاست. کار ثبت جهانی این اثر که از سال ۲۰۰۷ میلادی آغاز شده بود، چندین سال به طول انجامید و سرانجام در زمستان ۱۳۸۹، مرحلة اوّل ثبت این اثر در فهرست میراث جهانی یونسکو به انجام رسید. به دنبال تشکیل پروندة ثبت جهانی این اثر در سال ۱۳۸۹ یونسکو دستور اعمال تغییراتی در سنگفرش و پیادهروهای باغ صادر کرد که این تغییرات انجام شدهاست.
تماشای باغ امّا بیش از این عددها و مشخصّات به ما میآموزد. وجود عناصر آب و درخت که عناصری پویا هستند در کنار ابنیه که عناصر ثابت معماری هستند، هویّتی زنده به این اثر فرهنگی و تاریخی بخشیدهاست. باغ فین یکی از مهمترین باغهای ایرانی است که همچنان زنده و پابرجاست. همچنین این باغ به خوبی روش ایجاد منظر فرهنگی را معرّفی میکند.
در طرّاحی باغ فین، آب اساسیترین عنصر بودهاست. آب در باغ فین به صورتهای راکد(در استخر مقابل کوشک و حوضخانة صفوی)، روان (در جویها)، فورانی (فوّارهها) و جوششی (ظهور آب از حفرههای منظم کف حوض در حوض جوش و حوضخانة صفوی و شترگلوی فتحعلی شاه) حضور دارد. هریک از اشکال گوناگون آب در این باغ، مفهومی خاص را تداعی میکند. آب فراوان و جریان آن در جویهایی با کاشی فیروزهای، در محیطی که آب واقعاً کمیاب است و درختانی با سایة گسترده در تضادی بزرگ با کویر خشک و طبیعتی نامهربان است که در پشت دیوارهای باغ گستردهاست. باکی از این نداشته باشید که کنار جویها بنشینید، کفش و جورابها را در بیاورید و پا در خنکای آب چشمه بگذارید. وقتی سردی به مویرگ پاها غلبه کند، تماشای حجم سبز درختان باغ میتواند آرامش را تا انتهای وجود شما استیلا بخشد.
آب جاری در جویها، استخرها و حوضهای باغ از چشمة سلیمانیه تأمین میشود. آب این چشمه ابتدا در استخری در پشت باغ جمع میشود. اختلاف ارتفاع این استخر نسبت به سطح جویها، ایجاد فوّارههایی را امکانپذیر کردهاست که به روش ثقلی آب را به بالا پرتاب میکنند.آب حوض اصلی از دوازده چشمة داخل آن میجوشد که به آن حوض جوش گفته میشود. از آن به بعد، آب در جویهایی با کاشیهای فیروزهای جریان مییابد. رنگی که با رنگ خاکی صحراهای اطراف در تضاد است.
مهمترین گیاهان باغ فین، شامل ۵۷۹ اصله درخت سرو و ۱۱ اصله درخت چنار است. با توجّه به قدمت این درختان، به نظر میرسد که درخت سایه گستر و همیشه سبز سرو در طرّاحی باغ نقش کالبدی داشته و کاشت معدود درختان خزاندار چنار موجود در باغ، فقط به منظور افزایش کیفیّت بصری صورت گرفتهاست. به نظر میرسد که کاربرد درخت سرو در ادبیّات فارسی به عنوان نماد زیبایی انسان در این انتخاب بیتأثیر نبودهاست.
اغلب درختان باغ، بین ۱۰۰ تا ۴۷۰ سال سن دارند. طی پانزده سال گذشته و به خصوص بعد از سال ۱۳۸۶، مجموعهای از عوامل موجب بروز فاجعة خشکی و بیماری درختان شد. عواملی همچون مهار فیزیکی غیراصولی، دخالت غیر کارشناسانه، سرمازدگی شدید، عبور سیم و کابل برق و لولهگذاریهای تأسیساتی، ایجاد پیادهروهای آهکی و سیمانی و محصور کردن درختان با آن، آبیاری نادرست و غیراصولی، آفت شپشک، نادیده گرفتن دستور غذایی درختان، مشکلات مدیریتی و نادیده گرفتن نظرات کارشناسان موجب گردید تا حدّاقل ۱۱۲ درخت تاریخی به طور کامل خشک شوند و تعداد زیادی هم بین ۳۰ تا ۵۰ درصد آسیب ببینند. مسئولان میراث فرهنگی پایان یافتن «عمر مفید» درختان را دلیل خشک شدن آنها میدانند.
در طرّاحی اوّلیة باغ، حفظ تقارن اهمیّت ویژهای داشتهاست. به تدریج و با دخالت شاهان، از این تقارن کاسته شدهاست. این خروج از تقارن هم در محورهای تردّد در باغ و هم در ابنیة اضافه شده پس از دورة صفویه به چشم میخورد. در مرکز باغ، کوشک صفوی قرار دارد. حمّام کوچک و عمارت سردر سایر ابنیة دورة صفوی را تشکیل میدهند. کوشک قاجاری با نقّاشیهای زیبای سقفی و دیواری نیز در انتهای باغ و خارج از محور تقارن باغ واقع است. حمّام سلطنتی، موزة ملّی، خلوت کریمخانی و اتاق شاهنشین ابنیهای هستند که پس از دوران صفویه به ابنیة باغ افزوده شدهاند. ولی چندان در بند شمایل و شکل ابنیه نباشید. معماری ایرانی در اینجا هوشمندانه خود را عقب کشیده است تا فضا دیده شود. در فضاها قرار بگیرید و چشم اندازهای متنوّع را تماشا کنید. نحوة قرارگیری عمارتها و کادربندی های بصری آنها بسیار پر اهمیّتتر از نقّاشیها و ظرایفی است که به چشم میآید. تمام باغ را جستجو کنید و سعی کنید مسیر نرفتهای باقی نگذارید. هر کدام از مسیرها، چشم انداز و حال و هوای خودش را دارد مانند راههای رسیدن به خدا.