امروز  جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
از دفتر خاطرات قصری ها
۱۳۹۴/۰۹/۰۸ تعداد بازدید: ۲۲۵۷
print

بل بوی هتل قصر: ما اجازه جوک تعریف کردن نداریم!

از دفتر خاطرات قصری ها
 
مقدمه: ماجرا از اینجا شروع می شود که به بنده اطلاع می دهند، قرار است با بل بوی مصاحبه کنید. من هم برای لحظه ای یاد فیلم آمریکایی هل بوی (پسر جهنمی) افتادم و بار سفر را بستم، که راهی هالیوود شوم!‌ اما بعد از تماسی که برای تشکر با سردبیر گرفتم، متوجه شدم قضیه ی هالیوود کلاً خالی بود و بنده قرار است با بل بوی هتل قصر مصاحبه کنم! به همین خاطر بار سفر در دست، راهی هتل قصر شدم.
 
بل بوی در تعریف عنوان شغلی اش، که ما با استفاده از 65 نوع دیکشنری نتوانستیم بفهمیم، خیلی شفاف و گویا می گوید:
بنده سوختانلو، مدیر حراست هتل و از اعضای بل بوی هستم. بل بوی از لحاظ لغوی پسر زنگ و فرد همیشه به هوش معنی می شود! شخصیتی هتلی که عمدتاً مردی است برای جابجایی و انتقال اسباب میهمانان به اتاقها و بالعکس. در واقع بل بوی ها وظیفه دارند گوش به زنگ باشند تا برای کار مورد نظر که می تواند کار مهمان یا ارباب رجوع باشد، آماده باشند.
زمانی که میهمانان به هتل می آیند، بل بوی وسایل آنها را با احترام کامل از ماشین پیاده کرده تا زمانی که کارهای پذیرش آنها انجام شود، در طی این مدت از طرف کافی شاپ پذیرایی می شوند و سپس کارت اتاق را گرفته و در این هنگام، اطلاعات با بل بوی تماس گرفته تا کلید را دریافت کرده و به همراه میهمان راهی اتاق شود. ضمن اینکه در طی مسیر تا اتاق توضیحاتی هم راجع به رستوران و سایر موارد به او می دهد تا با امکانات مجموعه بیشتر آشنا شود.
ایشان راجع به معروفترین چمدان هایی که در دوران کاری خود جابه جا کرده، می گوید :
چمدان آقای فرهاد کاظمی و بازیگر معروف دیگری که اسمش را به خاطر نمی آورم اما می دانم در فیلم "وفا" بازی کرده، معروف ترین چمدان هایی بوده که جا به جا کردم!‌ (منظور ایشان آقای فرهاد قائمیان است)
وی معتقد است بل بوی می بایست جوان و شاداب باشد و ادامه می دهد :
برای چنین کاری به نیروهای جوان و شاداب بین 22 تا 28 سال نیاز است، البته به شرطی که تجربه لازم را داشته و آموزش های کافی را دیده باشند. 
وی در جواب این سوال که چرا این شغل را انتخاب کرده، می گوید :
از همان دوران دبیرستان، کار در نظام را دوست داشتم. ولی پدر و مادرم به خاطر شرایط سخت آن راضی نشدند و از آنجایی که من هم پسر حرف گوش کنی بودم! راهی هتل شدم تا در قسمت حراست و خصوصاً به عنوان بل بوی مشغول به کار شوم. هر چند به عقیده عده ای این کار سختی های زیادی دارد، اما به خاطر علاقه زیادی که به این کار دارم، هیچ گونه سختی را حس نمی کنم و حتی گاهی اوقات بیشتر از زمان تعیین شده در محل کار خود می مانم.
از بل بوی راجع به صمیمت وی با میهمانها می پرسم و اینکه آیا تا به حال برای آنها جک تعریف کرده که در پاسخ با لحن تعجب آمیزی می گوید :
جک که اصلاً!!، چون اجازه انجام چنین کاری را نداریم. فقط در حد سلام و علیک با میهمان ها برخورد داریم. اما همین برخورد کاری ما با آنها به حدی گرم و صمیمی است که اکثراً پرسنل مجموعه را مثل خانواده خودشان میدانند و با آنها بسیار راحت هستند.
در مورد خصوصیات یک بل بوی اینگونه پاسخ می دهد :
معمولا دوست داریم ریش هایمان را تراشیده! و با پوشیدن لباس های زیبا و مرتب، در محل کار ظاهر شویم. به لحاظ اخلاقی هم با اخلاق و رفتار خوب با مشتری، خوشرویی و لبخند زدن به میهمان و ظاهری آراسته تلاش می کنیم تا فضای آرامی را برای میهمانان فراهم کنیم.
از بل بوی راجع به درگیری احتمالی با میهمان ها میپرسم که این پاسخ را می دهد که :
به هیچ عنوان!!!.... در کار ما قانونی وجود دارد به این مفهوم که همیشه و در همه جا حق با میهمان است و لذا حتی اگر در مواردی حق با ما هم بوده باشد، این ما هستیم که کوتاه می آییم. چرا که ممکن است مسافر ما خسته سفر باشد و به همین دلیل هم هست که گاهی بعد از استراحت خودشان می آیند و اگر موردی بوده از دل ما بیرون می آورند.
طبق معمول سوال کلیشه ای تعریف خاطره را از او می پرسم و او هم طبق معمول پاسخ کلیشه ای که کار ما کلاً همه چیزش خاطره است را می گوید!!، اما در خلال صحبت هایش به مورد جالب و زیبایی اشاره می کند :
هر میهمانی که عید نوروز به پابوس امام رضا(ع) می آید، وقتی چشمان عاشق او را مشاهده می کنیم، بهترین و زیباترین خاطره ها برایمان نقش می بندد. وقتی یک میهمان ما سال اول مجرد می آید و سال بعد تشکیل خانواده داده و دوباره او را می بینیم که به همراه خانواده به مجموعه ما می آید، بسیار برایمان جذاب و شیرین است. (البته فراموش کردم که از بل بوی عزیز راجع به سرعت بسیار بالای تشکیل خانواده این جوانان بپرسم!!)
از او می خواهم بعد از این همه تعریف و تمجید، اندکی هم انتقاد کند :
تقریباً از همه چیز و همه کس راضی هستم. یک تشویق، حتی غیر مادی در ذهن ما باقی می ماند. از تشویق هایی که گاهاً به خاطر تلاش های زیادمان و یا روزهای خاصی مثل تولد یا روز پدر صورت می گیرد، تشکر می کنم و معتقدم این کار  روحیه ما را بالا برده و باعث می شود بازده کارمان در قبال میهمانان به مراتب بهتر شود.
در پایان هم این آقای بل بوی آنقدر با ما صمیمی شده بود که مصرانه درخواست می داد که باید برویم کافی شاپ و پذیرایی شویم، من هم از ترس اینکه مجبور شوم پول کل بر و بچه های بل بوی را هم حساب کنم، تصمیم گرفتم کافی شا پ نخورده!! هتل را ترک کنم. 
 

 

نظرات

 نام:
 *نظر: