امروز  جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
با قصر نشینان
۱۳۹۴/۰۹/۰۸ تعداد بازدید: ۲۲۹۰
print

مشهد باید از ما راضی باشد!

با قصر نشینان
 
 
مقدمه:‌ قصر نشین این شماره ما در کار چایی است! ‌ایشان پول چایی می گیرند، ولی از پول چایی دادن زیاد خوششان نمی آید! آقای محسن نائب زاده خسروشاهی، قصرنشینی است که این شماره با ایشان به گفتگو پرداختیم. ایشان در سرای حاج حسن تهران به امور چایوی می پردازند! 
 
- آقای خسرو شاهی چطور شد که مشهد را برای سفر انتخاب کردید؟
ما مرید و عاشق آقا امام رضا (ع) هستیم  و در هر سال، 3  الی 4 بار به مشهد سفر می کنیم.
- پس با این حساب، لطفا بگویید این چندمین سفرتان به مشهد است تا بتوانیم از روی آن سن تان را محاسبه کنیم! 
واقعاً از دست دررفته! من متولد 1355 هستم، حالا خودتان حساب کنید این چندمین سفرم به مشهد می شود!
- از وقتی به دنیا آمدید حساب کنیم؟! 
من از وقتی هفت ساله بودم را به خاطر دارم. آن هم به این خاطر که آن سفر خیلی برایم لذت بخش بود. ما با یک کاروان 400 نفره به مشهد آمده بودیم و با اینکه تعدادمان خیلی زیاد بود، یک آقایی ما را مهمان کرد! برای من آن زمان خیلی عجیب بود که چطور یک نفر می تواند 400 نفر را مهمان کند! البته هنوز هم که هنوزه این اتفاق خیلی عجیب و نادر است! 
- همسفران این سفرتان چه کسانی هستند؟
با خانواده آمدم.
- با چه وسیله نقلیه ای تشریف آوردید و آیا از آن راضی بودید؟
با قطار آمدیم و راضی هم بودیم.
- از مشهد چطور؟! از مشهد هم راضی هستید؟
مشهد باید از ما راضی باشد! الحمدا...، ما اینقدر به مشهد آمدیم که دیگر اینجا خانه ی خودمان شده!‌ برایمان فرقی با تهران ندارد. ما اصلا اینجا احساس غربت نمی کنیم.
- از چه زمانی هتل قصر را برای اقامت انتخاب کردید و دلیل این انتخاب تان چه بود؟
از زمانی که قصر داشت قصر می شد، ما مشتری اش شدیم! زمانی که داشتند ساختمان قصر را می ساختند، بنایش چشم من را گرفت و از همان زمان یک دل نه صد دل عاشقش شدم و از همان زمان به بعد مشتری پر و پا قرص هتل قصر شدیم.
- چه چیز هتل قصر چشم شما را گرفت؟! از کدامیک از امکاناتش بیشتر از همه راضی هستید؟
امکاناتشان واقعا خوب است ولی از همه بیشتر از کارمندان و پرسنل شان راضی هستیم. پرسنل نمونه ای دارد و باید به مدیریت اش تبریک گفت که چنین پرسنلی را انتخاب کرده. 
- از چایی هتل قصر هم راضی هستید؟
راستش از چایی اش راضی هستیم، اما از قیمت چایی اش خیر!  ما 7 نفر در این چند روز 50 هزار تومان پول چای دادیم! البته به هر حال باید این نکته را هم در نظر گرفت که هزینه های هتل هم بسیار بالاست. 
- پس حالا متوجه می شوید که پول چایی دادن چقدر سخت است!
]می خندد و می گوید:[ واقعا سخت است!
- جناب خسروشاهی به نظر شما که این همه مدت قصرنشین بودید؛ هتل قصر چه معایبی دارد؟
عیب خاصی ندیدم. ولی هنوز بعضی از اتاق ها بازسازی نشده و به سبک قدیم است که اگر بازسازی شود بهتر است.  از لحاظ سرویس بهداشتی هم ایرادات کوچکی وجود دارد. مثلاً در اتاق ما دستشویی فرنگی با پرده ی حمام فاصله کمی دارد و وقتی می خواهی رد شوی به پرده حمام گیر می کنی! یک مشکل دیگری هم که به نظر من وجود دارد این است که در اتاق ها چوب رختی هست ولی جالباسی نیست! شلوارها روی چوب رختی خوب نمی ایستد!‌ 
- عضو باشگاه هتل قصر هم هستید؟! کارت میهمان دارید؟
بله بنده کارت طلایی دارم.
- از امکانات تفریحی هتل هم استفاده کردید؟! مثلاً می دانستید هتل قصر تور نصفه روزه رایگان دارد و یا هر کس می تواند به صورت رایگان یکبار از استخر هتل استفاده کند؟  
نه متاسفانه من اطلاع نداشتم و استفاده هم نکردم. حالا که با خبر شدم حتما استفاده می کنم!
- در طول سفرهای متعددتان(!)‌ به مشهد؛ آیا به مکان های تفریحی و گردشگری آن هم سر زده اید؟
بعله!‌ همیشه هم وقتی با خانواده می آییم طرقبه و شاندیز و بازارها را می رویم. بقیه مکان های تفریحی اش را هم چندباری رفته ام.
- مکان هایی که چند بار رفته اید کجاها بوده؟
همه جا اکثراً رفتیم. کوهسنگی رفتیم، سعدی رفتیم! ... سعدی بود؟! نه ببخشید با شیراز اشتباه گرفتم!  فردوسی رفتیم! 
- از این مکان هایی که رفتید راضی بودید؟
بله خیلی هم خوب بوده. مشهد به نسبت سالهای قبل خیلی بزرگ شده و امکاناتش خوب شده. بنده به شخصه خیلی لذت بردم. 
- دفعه اول چطور با این مکان های گردشگری آشنا شدید؟! به نظرتان اطلاع رسانی و معرفی این مکان ها خوب است؟
ما به هر حال هر دفعه که آمدیم با یک جا آشنا شدیم! باید رفت تا یاد گرفت! 
- پیشنهاد خاصی برای متولیان گردشگری در مشهد ندارید؟
ما که راضی بودیم. خیر پیشنهاد خاصی ندارم.
-  مطمئناً سالی چندبار سفر خاطره های فراوانی برای شما به همراه داشته؛ می توانید یکی از آن ها را برای ما تعریف کنید. 
بله همانطورکه گفتید خاطره زیاد است؛ ولی مایلم اتفاق جالبی که در یکی از سفرها برایمان افتاد و از آن به بعد همیشه با دوستانم از آن یاد می کنیم، را برایتان تعریف کنم.  
یک بار که با دوستانم به هتل قصر طلایی رفته بودیم و داخل آسانسور با هم صحبت می کردیم؛ ناگهان شکوه هتل قصر من را گرفت و رو به دوستانم گفتم خدابیامرزد مرحوم سزاوار که رفت، ولی خوش به سعادت فرزندان و دوستان و آشنایان حاج آقا که اینجا چه بریز و به پاشی می کنند! بعد پسر مرحوم سزاوار که از قضا با ما داخل آسانسور بودند و ما نمی شناختیمشان خندیدند و گفتند: من پسر مرحوم سزاوار هستم! ما که حسابی خجالت کشیدیم و در اولین فرصت از آسانسور آمدیم بیرون. حالا این خاطره همیشه در ذهنمان مانده و از این بعد هر زمان می خواهیم حرفی بزنیم اول خوب اطرافمان را نگاه می کنیم و اگر کسی ناشناس بود اصلا حرف نمی زنیم!
- در پایان اگر صحبتی با خواننده های ما دارد لطفاً بفرمایید؛ گوی و میدان در اختیار شما.
صحبت خاصی نیست. فقط بار دیگر از پرسنل هتل تشکر می کنم. ما این مدتی که مهمان هتل قصر بودیم دوستان خوبی پیدا کردیم. انشاا... خدا به همه شان سلامتی بدهد و پایدار باشند.
 

 

نظرات

 نام:
 *نظر: