امروز  جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
خودزنی امریکایی
۱۳۹۴/۰۶/۰۲ تعداد بازدید: ۱۸۳۷
print

خودزنی امریکایی!

خودزنی امریکایی

                                    خودزنی امریکایی!
نگاهی به فیلم فیلادلفیا، محصـول 1993، امریکا

 


کامران شمشیری
PHILADELPHIA
DIRECTED BY: JONATHAN DEMME
WRITTEN BY: RON NYSWANLY
DIRECTOR OF FHOTOGRAPHY: TAK FUJIMOTO
CAST:
TOM HANKS
DENZEL WASHINGTON
ROBERTA MAXWELL
ANTONIO BANDERAS
«فیلادلفیا»، داستان اتّفاق غم انگیزی در فیلادلفیاست. با جملة پیچیده ای شروع نکردم، چون واقعاً با فیلم و داستان پیچیده ای سر و کار نداریم. فیلم، داستان وکیل جوان و مستعدّی است (با بازی تام هنکس) که گرفتار سیاست های غلط و ترس مدیران کارفرمایش شده و علی رغم شایستگی ها و قابلیّت هایش
اخراج می شود و پس از تحقیقی مختصر متوجّه می شود که دلیل اصلی اخراجش، ابتلای او به بیماری ایدز بوده است. در پایان هم طی فرایند پیچیدة حقوقی و دادگاه های بسیار، برندة مبارزه می شود و... . نگاه بسیار مهربانانه به این بیماری مهلک قرن بیستم، در سراسر فیلم غالب است.
فیلادلفیا با نماهایی بسیار باز از آسمان شهر شروع می شود و تیتراژ ابتدایی هم روی همین قاب ها می آید. به طور میانگین هر بیست دقیقه نماهایی از ساختمان های
بلند و معماری شهری را می بینیم؛ قاب هایی از آسمان خراش های
یکی از بزرگ ترین شهرهای مدرن قرن بیستم. نکتة ظریفی که در پس این تصاویر شیک وجود دارد، نگاه تیزهوشانة جاناتان دمی به بُعد منفی و نابسامانی ها
و بی رحمی های زندگی در چنین کلان شهرهایی است. در قلب جامعة آهن زده و انفجار جمعیّتی ناخواسته و غیرقابل کنترل در آستانة قرن جدید (1993) و در زیر پوست به ظاهر شاداب شهر، چنان بی رحمی ها و پلیدی ها
و افسارگسیختگی هایی وجود دارد که در فریم به فریم و قاب به قاب این فیلم، خود را به معرض نمایش می گذارند. جاناتان دمی در شاهکار کارنامه اش، سکوت برّه ها (محصول1991 و برندة 5 اسکار) نیز چنین جسورانه به وحشی گری های انسان معاصر تاخته بود. آن فیلم که برایش اسکار کارگردانی هدیه آورده بود، همچنان و در اغلب نظرسنجی های معتبر در زمرة پنجاه فیلم برتر تاریخ سینما می درخشد. امّا این جا و در فیلادلفیا، تام هنکس، برندة اسکار بهترین بازیگری مرد و برندة خرس نقره ای جشنوارة برلین(1994) شد.
در فیلادلفیا سکانس های زیبایی را می بینیم که هنکس با هنر بی بدیلش، درونیّات یک بیمار را به نمایش می گذارد و به نحوی که ترحّم برانگیز جلوه نکند، با حمایت خانواده و وکیل سرسختش، با عقاید تعداد زیادی از همشهریانش به مبارزه برمی خیزد. همچنین صحنه های زیبایی را از حضور اندرو (تام هنکس) در شهر و میان رفت و آمد روزمرّة مردم می بینیم؛ مردمی که چنان به زندگی سرگرم اند که چشم هایشان به روی خیلی چیزها بسته شده است، از جمله تصاحب آسمان های شهر به دست اربابان قدرت و دلّالان
برج ساز، یا آلودگی های زیست محیطی پیرامونشان که آلایندگی ناشی از آن ها
در جسم و جانشان رسوخ کرده است.
فیلادلفیا، نمونه ای آشکار از یک خودزنی فریبکارانة امریکایی است! حتّی از همان آغاز که تصاویری دلنواز بر بلندای سازه های آهنی شهر را به رخ
می کشد، هراس و وحشتی غیرقابل کتمان در نماها هویداست. تمرکز و انسجامی لشکرگونه از بناهای به ردیف چیده شده در هزارتوی خیابان کشی های
منظّم و چیدمان مدرن شهری، تمثیلی هستند از ارتشی بی رحم که گویی برای غارت هویت و دار و ندار مردم بسیج شده اند و هر آینه احتمال حمله و ویرانی وجود دارد! با حوصله که به ادامة تماشایش بنشینید، خواهید دید چگونه افکار بخش اعظم جامعه با پدیده های متفاوت موجود در داستان و قصّة فیلم به دشمنی برمی خیزند. هر وقت اندرو (با بازی تام هنکس) برای مبارزه با مدیران سابقش یا به عبارتی برای مبارزه با تقدیرش مصمّم می شود، بلافاصله با نمایی ناامیدکننده از معماری مدرن شهر مواجه می شویم که گویی انسان درماندة معاصر را در کام خود فرو برده و خونش را می مکد. کارگردان و فیلمبردارش، فوجیموتو چندین بار در سراسر فیلم، تقابل چشمان مصمّم اندرو را با فضاهای سرد و خشن شهری تکرار می کنند. در نگاهی کلّی، فیلادلفیا فیلمی با موضوع همیشه جذّاب فرد مظلوم و البتّه قدرتمند در مقابل سیستم به نظر میرسد، امّا آنچه به فیلم ارزشی دو چندان میبخشد، نگاه فیلم به موضوعی مانند بیماری ایدز در تار و پود جامعة صنعتی امریکاست که حتّی سینما هم پیش از این جسارت نزدیک شدن به آن را نداشت و نگاه شجاعانة دمی به ماجرای عدالت و قلقلک دادن قوانین حقوقی دادگاه های ایالات متّحده است. دمی قصد دارد ما را متوجّه این نکته کند که اندرو هم مثل هر انسانی، حقوق اساسی و اوّلیهای دارد که نباید زیر سؤال بروند؛ به عبارتی به شکلی نامحسوس، امریکای آرمانی را به تصویر می کشد. فیلم، فیلادلفیایی عاری از هرگونه ناملایمت و پلیدی را به ما نشان می دهد و همان خطّ داستانی موجود را هم در انتها با پیروزی مطلق و حماسی خیر بر شر به سرانجام می رساند.
فیلادلفیا شــاید قاب بندی هــا یا حتّی داســتان جذّابی برای وســوسة توریست ها نداشته باشد، امّا مانند همة آثار حساب شدة هالیوود، در پس پرده اهداف از پیش معیّن شده ای را دنبال می کند که از همه مهم تر اشاره به عدالت در این شهر است؛ عدالتی که همة ساکنانش با چنگ و دندان سعی در به دست آوردن و حفظش دارند و این کاملاً در جهت مسیر تحقّق آرزوهای امریکاست. ورود و حضور گردشگر در سرزمینی نوپا و بی عقبه، غنیمت و نعمت بزرگی است که هالیوود با درک صحیح از حساسیّت و اهمیّت موضوع (گردشگری و تأثیرش بر رونق همة بخش های شهری و ملّی) با حمایت از چنین تولیداتی، ادای دین به پرچمش را نشان می دهد؛ نکته ای که ما با این همه تاریخ و قدمت و اصالت و پشتوانة فرهنگی، هنوز نتوانسته ایم دربارة آن به تجمیعی درخور برسیم و برای رساندن پیام هایی عمیق از تاریخچه مان، هماتند صلح دوستی، فرهنگ بالا و منشی والا، هنوز اندر خم یک کوچه ایم.

نظرات

 نام:
 *نظر: