امروز  جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
گپ و گفتی با مسئول پذیرش هتل قصر؛
۱۳۹۴/۰۹/۰۷ تعداد بازدید: ۲۲۲۳
print

گپ و گفتی با مسئول پذیرش هتل قصر؛
گپ و گفتی با مسئول پذیرش هتل قصر؛
 
من در این مدت آدم شناس شده ام! به محض اینکه شخص از در داخل می آید، متوجه می شوم که او چه کاره است و با چه هدفی آمده داخل!
بنده نیت ام این است که به مهمانان امام رضا (ع) خدمت کنم.
گاهی پیش می آید که بعضی از آقایان شناسنامه همسرشان را می آورند ولی با خانم دیگری می آیند!
مهمان های خارجی می گویند قابل ندارد در خارج رایج نیست؛ نگویید که ما می رویم! 
 
مقدمه: به محض وارد شدن به هتل، ما را به سمت اتاق پشت پذیرش راهنمایی کردند!  با نگرانی پرسیدیم اتفاقی افتاده؟! گفتند: شروع کنید! گفتیم چه چیزی را شروع کنیم؟! گفتند: مگر نمی خواهید مصاحبه بگیرید؟! کمی خیالمان راحت شد! ‌نفسی کشیدیم و گفتیم از کجا متوجه شدید؟! گفتند: من در این مدت آدم شناس شده ام!
بله! برای مصاحبه این شماره به سراغ آدم شناس قصر.... ببخشید مسئول پذیرش هتل قصر رفتیم. این شما و این هم حاصل گپ 45 دقیقه ایه ما با ایشان.
 
- یک مسئول پذیرش خوب باید چه ویژگی هایی داشته باشد؟
باید با مسافر برخورد خوبی داشته باشد، اگر مسافر مشکلی دارد مشکلش را حل کند و او را راضی نگه دارد.
- برخورد شما چطور است؟
بقیه باید بگویند؛ البته احتمالاً خیلی بد نبوده که تا الان ماندگار شدم! ]در این لحظه همکار آقای حسینی سرش را از لای در، داخل آورد و گفت: برخوردش عالی است! و سپس ادامه داد، خودم هواتو دارم آقای حسینی![
 
- آیا مسئول پذیرش خصوصیات ظاهری خاصی هم باید داشته باشد؟
بله؛ یک سری خصوصیات ظاهری هم باید داشته باشد، مثلاً خوش تیپ باشد، قامت بلندی داشته باشد و...
- شما تا چه حد این ویژگی ها را دارید؟
ایشان نگاهی به خودشان انداختند و سپس با خنده گفتند: البته آن زمان های قدیم اینطور نبود! 
- به نظر خودتان، بهترین خصوصیت آقای حسینی به عنوان مسئول پذیرش هتل قصر، چیست؟
نیت اش خوب است! بنده نیت ام این است که به مهمانان امام رضا (ع) خدمت کنم.
- چطور شد که مسئول پذیرش هتل قصر شدید؟
بنده از وقتی دبیرستان می رفتم اینجا کار می کردم. سال 57 بود که به عنوان تلفن چی در هتل قصر مشغول به کار شدم. صبح ها می رفتم دبیرستان و شب ها می آمدم اینجا. 
- درس را تا کجا ادامه دادید؟! تحصیلاتتان چیست؟
دیپلم اقتصاد دارم.
- در بچگی دوست داشتید چه کاره شوید؟ 
کارهایی که همه بچه ها دوست داشتند! دکتر، مهندس و... ولی نخواندیم دیگر! 
- حالا این شغلتان را دوست دارید؟ پشیمان نیستید؟
شغلم را دوست دارم و تا الان هم که خوب بوده؛ حالا هم که دیگر سال آخر  است و دارم بازنشسته می شوم. 
- یک مسئول پذیرش چه کارهایی باید انجام دهد؟
مسافر را پذیرش کند، شناسنامه هایشان را چک کند و مطابقت دهد و... 
- آیا مسئول پذیرش، همه ی مهمانان را پذیرش می کند؟! یا تا به حال پیش آمده که مثلاً از قیافه ی کسی خوشتان نیاید و با یک بهانه دست به سرش کنید؟!
بله پیش آمده ولی خیلی کم. بهتر است که بگویم طبق آیین نامه یکی از وظایف مسئول پذیرش این است که هنگام تحویل اتاق به قیافه شخص نگاه کند و درصورتی که تشخیص دهد قیافه او به هتل نمی آید با بهانه ای او را دست به سر کند!  
- چطور تشخصیص می دهید که کلاس فرد به هتل می آید یا نه؟!
من در این مدت آدم شناس شده ام! به محض اینکه شخص از در داخل می آید، متوجه می شوم که او چه کاره است و با چه هدفی آمده داخل! می خواهد اتاق بگیرد یا فقط می خواهد اتاق ها را ببیند! 
- در حال حاضر مهمان ها می توانند بروند و اتاق ها را ببینند و بعد انتخاب کنند؟
بله اگر بخواهند می توانند بروند و ببینند؛ ولی الان چند سالی است که از همه اتاق ها عکس گرفته ایم و مهمانان می توانند از همین پایین عکس اتاق ها را ببینند. کسانی که اینترنتی رزرو می کنند هم می توانند اینترنتی از اتاق ها بازدید کنند.
- گفتید یکی از وظایف مسئول پذیرش چک کردن شناسنامه ها و مطابقت دادن آن هاست! تا به حال پیش آمده که شناسنامه ها با هم مطابقت نداشته باشند؟! 
بله. مثلا گاهی پیش می آید که بعضی از آقایان شناسنامه همسرشان را می آورند ولی با خانم دیگری می آیند! در این گونه مواقع ما یک دستی می زنیم خودشان رنگشان عوض می شود! 
- معمولاً چند درصد مهمانان با رزرو قبلی می آیند؟!
اغلب اتاق ها رزرو شده است و متوسط در روزهای معمولی 10 الی 15 اتاق هم آزاد داریم برای مهمان هایی که گذری می آیند.
- هتل قصر چند اتاق دارد؟
225 اتاق.
- شده تا به حال کسی رزرو داشته باشد، ولی وقتی می آید اتاق خالی نباشد؟
بله؛ خیلی مواقع بوده که اتاق کم آوردیم!
- در این گونه موارد چه می کنید؟
با تعامل و گفتگو قضیه را حل می کنیم!  مثلا بعضی از مسافران هستند که 5 اتاق دارند! ‌با این ها صحبت می کنیم و  می گوییم مثلا اگر ممکن است امشب یک اتاق کمتر داشته باشید! گاهی هم که نا خودآگاه مسافری می رود و اتاق خالی می شود! خداروشکر هتل قصر هم شانس داشته و تا به الان مشکلی پیش نیامده. البته همیشه سعی می کنیم 5 الی 6 تا اتاق خالی نگه داریم.
- به طور میانگین چقدر طول می کشد تا پذیرش مسافر انجام شود؟ 
به طور میانگین 3 تا 5 دقیقه!
- پس چرا گاهی صف طولانی از مهمانان در لابی منتظر پذیرش می شوند؟
گاهی چند پرواز همزمان با هم می نشیند و تعداد مسافران زیاد می شود. به همین خاطر کمی طولانی می شود.
- چند نفر در قسمت پذیرش مسئول رسیدگی به کار مهمانان هستند؟
سه نفر؛ یکی در قسمت صندوق یکی پذیرش یکی هم اطلاعات. منتها در قسمت پذیرش زمانی که تعداد مراجعه کنندگان زیاد می شوند یک نفر هم کمکی می آید.
- شما صندوق پیشنهادات و انتقادات گویا هستید! معمولا انتقادات و پیشنهادات در چه حوزه هایی است و شما با آن ها چه می کنید؟
چون مهمانان اولین برخوردشان با ماست، همیشه تا آخر پیش ما می آیند و  مشکلاتشان را هم به ما می گوید. ما هم با جان و دل به مشکلاتشان گوش می دهیم و اگر بتوانیم خودمان مشکلشان را حل می کنیم و در غیر این صورت مسئول بخشی که با آن مشکل دارند را صدا می کنیم و از او می خواهیم که پاسخگوی مهمان باشد. در نهایت  رضایت مهمان را جلب می کنیم. 
- آقای حسینی اهل سفر هستید؟!
بعله! شدیداً!
-  تا به حال به کدام کشورها سفر کردید؟
تایلند، دبی، عربستان، عراق و کیش!
- کدام سفرتان را از همه بیشتر دوست داشتید و بیشتر لذت بردید؟
سفرهای داخلی که با پرسنل می رویم بیشتر خوش می گذرد. 
- وقتی به مسافرت هم می روید در هتل اقامت می کنید؟
در اکثر مواقع بله.
- نظرتان راجع به هتل های دیگر چیست؟
هر هتل خصوصیات خاص خودش را دارد. مثلا هتل داریوش از لحاظ فضای سبز خیلی قشنگ است. ولی اتاق هایش خیلی خوب نیست. 
- هتل ها به هتلی ها تخفیفی هم می دهند؟
هتل هایی که آشنا داشته باشیم تخفیف داریم. البته ما هم اغلب هتل هایی می رویم که آشنا داشته باشیم! مثلا آقای مخملباف مدیر پذیرش هتل داریوش کیش است که قبلا در همین هتل قصر کار می کرده؛ وقتی ما می رویم هتل داریوش به ما تخفیف خوبی می دهد.
- از امکانات هتل های دیگر راضی هستید؟ تا به حال پیش آمده که شما هم بروید و اعتراض کنید؟
ما چون خودمان کارمان این است و به حقوق و وظایف هتل ها آشنا هستیم، اگر مشکلی باشد اعتراض هم می کنیم. مثلا امسال که به مکه رفته بودم کاری کردم که هتل سریع به حرفم گوش کرد! من با خانواده ام مکه رفتم، ولی یک اتاق ما را این سر هتل دادند و یکی را آن سر! می دانستم که وظیفه دارند 2 تا اتاق نزدیک هم به ما بدهند. ما الان وقتی مهمانان می آیند و  اتاق های نزدیک به هم می خواهند، حتی اگر همان روز نداشته باشیم می گوییم چشم، فردا صبح اولین کاری که می کنیم این است که اتاق شما را عوض کنیم. چون مهمانی که آمده مسافرت می خواهد خوش بگذراند، ولی وقتی این گونه می شود، خاطره ی بدی در ذهنش حک می شود.
- آیا تا کنون اخلاق ایرانی و مهمان نوازی ایرانی هم در کار شما موثر بوده؟
بعله! صد در صد موثر بوده. 
- نظر مهمانان خارجی در مورد این اخلاق ایرانی چیست؟
راستش خارجی ها این مهمان نوازی و تعارفات ما را طور دیگری برداشت می کنند! مثلا یک بار پیش آمد که به مهمان خارجی مان گفتیم قابلی ندارد! او هم رفت! ‌اما چون مبلغش زیاد بود و قابل داشت مجبور شدیم دوباره برویم و صدایش کنیم و بگوییم تعارف کردیم! قابل داشت!  مهمان های خارجی می گویند قابل ندارد در خارج رایج نیست! نگویید که ما می رویم! 
- می دانیم شغل شما همه اش خاطره است! ولی با این حال لطفا یکی از خاطراتتان را برای ما بگویید. 
واقعا خاطره زیاد است از خاطره های تلخ گرفته تا شیرین!  ما مسافر داشته ایم که در اینجا خودکشی کرده! خانومی که با همسرش مشکل داشت، همراه سه فرزندش از کرمانشاه به مشهد آمده و در هتل قصر اتاق گرفته بود. گویا این خانواده برای پدرشان نامه نوشته بودند که ما می خواهیم به مشهد برویم و خودکشی کنیم. زمان و مکان را هم در نامه نوشته بودند و گفته بودند که بیا و جنازه های ما را تحویل بگیر. پدرشان با من تماس گرفت و پرسید که آیا شما چنین مهمانانی دارید؟ وقتی قضیه را به من گفت سریع خودم را به اتاقشان رساندم ولی متاسفانه وقتی رسیده بودم بچه ها به خودشان آمپول هوا تزریق کرده بودند و مرده بودند ولی مادرشان هنوز کمی نفس داشت. سریعاً با اورژانس تماس گرفتیم و آنها توانستند با تنفس مصنوعی، نجاتش دهند. 
- چقدر دردناک! حالا در این حادثه برای هتل مشکلی پیش نیامد؟
کار خوبی که این خانواده کرده بودند این بود که یک روز قبل آمده بودند و با هتل تسویه کرده بودند و فاکتورش را به همراه نامه ای به آینه اتاق زده بودند و نوشته بودند که هتل تقصیری ندارد واین خودکشی است! با این کار قاضی کشیک به خبرنگاران اجازه نداد که نامی از هتل در روزنامه هایشان ببرند.
- این خاطره که خیلی تلخ بود حالا یک خاطره شیرین هم بگویید!
شیرین! پس بگذارید از ازدواجم بگویم! وقتی از سربازی برگشتم پدرم گفت می خواهیم برایت برویم خواستگاری. ولی من مخالفت کردم و گفتم تازه از سربازی آمدم و هنوز زود است! بعد آمدم هتل، خدابیامرزدش آبدارچی آن زمان هتل قصر گفت، بیا با هم برویم حرم و استخاره بگیریم، اگر خوب آمد که برو و ازدواج کن اگر هم که بد آمد هیچ! مرحوم سزاوار هم که در جریان بود گفت برو ضرر که ندارد! بنابراین رفتیم حرم و استخاره با ما حرف زد! یعنی بدون اینکه ما چیزی بگوییم گفت شما برای خواستگاری رفتن دو دلی، زودتر پیگیر باش چون آن ها پشیمان می شوند! خلاصه ما آمدیم هتل و پیکان گوجه ای مان را شستیم و برق انداختیم. اما کفش هایم کهنه بود مرحوم سزاوار کفش هایش را به من داد و گفت با این ها برو. کفش های شیکی بود که حسابی برق می زد. رفتیم خواستگاری و صحبت کردیم و همان شب هم بعله را گفتیم و شنیدیم. بعدها به من گفتند اگر آن شب نمی آمدی، می خواستیم به کس دیگری جواب بدهیم!  
- الان پشیمان نیستید؟
نه نه اصلا! 
 
حاشیه ها:
از آنجایی که همکاران آقای حسینی زیاد هوا و زمین ایشان را داشتند(!) در هنگام مصاحبه از لای در و میز بغل، همینطور همکاری ای بود که می رساندند!
چون آقای حسینی در ابتدای ورودشان به قصر، به عنوان تلفن چی مشغول به کار شده بودند، کماکان بر روی اصول اولیه شان پای بند بودند و در هنگام عکس گرفتن ابتدا دوست داشتند که با تلفن عکس بگیرند، ولی باز هم با همکاری همکارشان تصمیم شان را عوض کردند و خودکار به دست عکس گرفتند!
و البته کماکان همکارشان کنارشان بود!
 

 

نظرات

 نام:
 *نظر: