امروز  جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
آب تنـی در زمسـتان معرّفی آبشــارآبگرم درکوهستان هزارمسـجد
۱۳۹۴/۰۶/۱۰ تعداد بازدید: ۱۲۶۴
print

آب تنـی در زمسـتان معرّفی آبشــارآبگرم درکوهستان هزارمسـجد

 آب تنـی در زمسـتان معرّفی آبشــارآبگرم درکوهستان هزارمسـجد

  

آب تنـی در زمسـتان

معرّفی آبشــارآبگرم درکوهستان هزارمسـجد

 

 

اگر دوست دارید آب تنی در هوای سرد زمستان را تجربه کنید، ما به شما آبشار آبگرم را توصیه میکنیم. در آب گرم حوضچه پای این آبشار حتّی در زمستانها هم میتوانید یک آبتنی حسابی را تجربه کنید. آبشار آبگرم در نزدیکی روستای آبگرم و در 60 کیلومتری مشهد به کلات نادری قرار دارد.
جادّه کلات یکی از محورهای اصلی گردشگری مشهد است و مناطق متعدّدی دارد که میتواند برای برنامه های چند ساعته یا چند روزه، مورد توجّه گردشگران قرار بگیرد.
برای رسیدن به جادّه کلات ابتدا به میدان امام حسین(ع) بروید که بولوار خواجه ربیع در دو طرف آن امتداد یافته است. در بولوار خواجه ربیع شمالی کمی که به طرف آرامگاه خواجه ربیع برانید، به تقاطع (دوراهی) بولوار 22 بهمن و بولوار خواجه ربیع میرسید. بولوار 22 بهمن در واقع ابتدای جادّه کلات است که شما را به مناطق دیدنی بخشی از کوهستان هزار مسجد میرساند.
در کیلومتر 60 جادّه، کمی پایینتر از تونل، به مجموعهای از چند فروشگاه و قهوه خانه میرسید. از این جا میتوانید آخرین اقلام مورد نیاز خود را تهیّه کنید تا سفری آسودهتر در دل طبیعت داشته باشید.
کمی پایینتر از این مجموعه، جادّه روستای آبگرم در سمت راست پدیدار میشود. از دو راهی کلات - آبگرم تا روستای آبگرم حدود 5 کیلومتر راه است. راه روستای آبگرم آسفالت است و تلفنها در آن آنتن دارد. روستای آبگرم یک روستای نسبتاً بزرگ در بین روستاهای اطراف محسوب میشود. اگر علاقهای ندارید که در راههای پر دست انداز خاکی کوهستان، رانندگی کنید، میتوانید اتومبیلتان را در میدانگاهی روستای آبگرم پارک کنید و پیاده به راه بزنید. اگر هم اتومبیلتان وضعیّت مناسبی برای راندن در جادّههای خاکی دارد، میتوانید تا پای «بند» را با ماشین طیّ طریق کنید.
«بند» یک مجموعه امکانات سیمانی، برای مهار آب رودخانه آبگرم است که در منتهی الیه زمینهای کشاورزی روستا و در ابتدای ورود به فضای کوهستانی ساخته شده است. از روستا تا پای بند، 3 کیلومتر است و جادّه تقریباً هموار است و البتّه یکی دو جوی آب فصلی هم هست که باید از آن بگذرید.
از اینجا به بعد را فقط میتوانید پیاده طی کنید. کولهتان را به پشتتان بیندازید و در مسیر رودخانه به سمت بالا بروید. راه رسیدن به آبشار آبگرم، پاکوبهای فراوانی هم دارد که از کنار رودخانه یا کمی بالاتر از آن قرار دارد. مسیر پیاده روی از روستای آبگرم تا آبشار، یک مسیر سبک محسوب میشود و همه گردشگران، حتّی کودکان هم میتوانند بسته به وضعیّت جسمی خود، آن را طی کنند.
با سرعت معمولی از پای بند تا پای آبشار، حدود یک ساعت راه است. راه به دو بخش تقسیم میشود؛ بخش ابتدایی، یک مسیر درّهای است. در این قسمت رودخانه در وسط یک درّه نسبتاً عریض قرار دارد و پوشش گیاهی فشردهای بیشتر قسمتهای رودخانه را احاطه کرده است. این قسمت از راه، با رسیدن به یک کال (مسیل) به پایان میرسد. نیمه دوم راه از دل یک دشت وسیع میگذرد. در این قسمت، رودخانه پوشش گیاهی فشردهای ندارد و از دل یک علفزار میگذرد. درختهای فراوانی در این قسمت روی رودخانه، سایه انداختهاند. راه در انتهای مسیر و درست قبل از رسیدن به پای آبشار، دوباره کوهستانی میشود.
قبل از رسیدن به پای آبشار، در سمت چپ مسیر، بقایای یک کاروانسرای سنگی قرار دارد که ظاهراً یک بنای تاریخی به جا مانده از عهد صفوی است. این کاروانسرا با وجود پیگیریهای فراوان علاقهمندان به میراث فرهنگی، در اثر بی توجّهی تقریباً مخروبه شده و توسّط چوپانها به عنوان «گاش» استفاده میشود و گاش جایی است که چوپان ها، شبها گوسفندانشان را در آن جا نگه میدارند.
قبل از رسیدن به پای آبشار، پاکوبها به 2 قسمت عمده تبدیل میشوند؛ یکی مسیر رسیدن به بالای آبشار و دیگری مسیر رسیدن به حوضچه آبشار است.
آبشار آبگرم 27 متر ارتفاع دارد و آب آن نسبتاً داغ است. البتّه نه آن قدر داغ که در زمره «چشمههای آب گرم» محسوب شود، امّا آن قدر گرما دارد که حتّی در زمستان هم میشود ساعتها در آب آن  آب تنی کرد.
حوضچه آبشار یک فضای نسبتاً محصور در بین دیوارهای بلند است که به خاطر  بخار آب و بسته بودن نسبی فضا، دمایی بالاتر از اطراف خود دارد و همین، آب تنی در سرمای زمستان را راحتتر میکند. توجّه داشته باشید که برای آب تنی در زمستان، حتماً باید چادرتان را در حاشیه حوضچه بر پا کنید تا بتوانید بلافاصله بعد از خارج شدن از آب، وارد چادر بشوید و بدن خیستان را با حولههای ضخیم بپوشانید.
رسیدن به بالای آبشار، از یکی از پاکوبها میسر است. از بالای آبشار، نمای دقیقتری از عظمت آبشار و فضاهای زیبای اطراف آن خواهید دید.
اگر هنوز از پیاده روی در دل کوهستان، خسته نشدهاید، مسیر رودخانه را از بالای آبشار پی بگیرید. دو سه کیلومتر بالاتر به سرچشمه آبشار میرسید که یک مجموعه چشمه است که در وسط یک دشت وسیع قرار دارد. این دشت وسیع با کوههای بلندی احاطه شده که حایل بین دو منطقه «آبگرم» و منطقه «تبادکان» هستند.
اجازه بدهید گزارشم از آبشار آبگرم را با معرّفی یک مسیر ویژه کوهستانی به پایان ببرم. اهالی روستای تبادکان، با گذر از رشتههای حایل بین دو منطقه، خود را به آبشار آبگرم میرسانند. این مسیری است که چوپان ها هم در فصل بهار، گوسفندهایشان را از آن طریق، به دشتهای خرّم منطقه آبگرم میرسانند.
مسیر روستای تبادکان تا آبگرم میتواند یک برنامه مناسب برای یک روز گردشگرانی باشد که میخواهند حسّ ناب نفس کشیدن در هوای پاک کوهستان را تجربه کنند. گذر از این مسیر البتّه به آمادگی مناسب بدنی برای پیاده روی و راه بلدهای محلّی نیاز دارد.
 
زمسـتونا،راهطولانـیترمیشـه
حسینرسولزاده
تصویرساز: مهیارچارهجوی
همه جا برف باریده. حیاط سفید سفیده شده. روی حوض هم برف نشسته و شیر آب یخ زده. یه خورشید کمرنگ از پشت ابرا دیده میشه. لب شیروانی یه ردیف قندیل بزرگ درست شده که جون میده برای شکستن. یه چوب گنده گوشه حیاط پیدا میکنم و میافتم به جون قندیلا. یکی از قندیلا میافته روی بهارخواب و یخهای ریز ریز پخش میشن روی برفای حیاط. خان داداش داره گوشه حیاط دنبال چیزی می گرده. برفا روی خرت و پرتهای گوشه حیاط رو پوشوندن. داد می زنه:
- نکن کرّه خر.
ننه «پُرمس» رو روشن کرده و یه قابلمه آب گذاشته روش. هرم پرمس برفای اطرافش رو آب کرده. خان داداش از زیر برفا، یه پیت حلبی رو بغل میکنه و می یاره سمت بهارخواب.
ننه داد میزنه:
- نون.
میدوم سمت نونوایی. خیابونا خلوته. ماشینا زنجیر بستن و صدای رد شدنشون روی برف، معلومه. کف کفشام سره و جون می ده برای سر خوردن. چشم میکشم تا یه ماشین برسه. ماشین که مییاد از کنارم رد بشه، میپرم و سپرش رو میگیرم. همه زمستون یه طرف، سر خوردن پشت ماشینا یه طرف. راننده از توی آینه بغل داد می زنه:
نکن بچّه.
سپر رو ول میکنم و میدوم سمت نونوایی. حال توی صف موندن رو ندارم. نونوایی شلوغه. وایمیستم توی صف. شروع میکنم به شمردن اونایی که جلوی من هستن. یعنی کی نوبت من میشه؟ پاهام یخ میکنه. انگشتای پام شروع میکنن به گز گز کردن. یاد بخاری خونه میافتم و بیشتر سردم میشه. صورتم یخ میکنه. دستامو میذارم روی صورتم تا گرم بشن. فایدهای نداره. دستامو میذارم زیر بغلم  تا گرم بشن. باز اونایی که جلوم هستن رو میشمرم. فرقی نکردن، پس کی نوبت من میشه؟
جلوی صف که میرسم دیگه انگشتای پامو حس نمیکنم. احساس میکنم صورت و دماغ هم ندارم. دستامو از زیر بغلم در مییارم و میذارم توی جیبای شلوارم. فرقی نمیکنه. هرم نونوایی میخوره به صورتم. نونوا نونای داغ رو میندازه روی دستم. میدوم سمت خونه. به سر چهارراه نرسیده، نونا یخ میکنن و باز سرما میافته به جونم. زمستونا راه خونه تا نونوایی هم طولانیتر میشه. انگشتای پام یادم مییان و سرمام بیشتر میشه.
میدوم سمت خونه. در خونه بازه. خان داداش توی حیاط نیست. ردّ پای رفت و آمدها روی برفا افتاده. توی آبای قابلمه، حالا برنجا دارن میجوشن. میدوم سمت اتاق. نونا رو میدم به ننه و میدوم سمت بخاری. چشمم میافته به آشپزخونه. قرمه سبزیها دارن روی چراغ سه فتیله گی میجوشن. همه خونه بوی قرمه سبزی گرفته.

 

پیتی که خان داداش آورده، حالا درش بازه و یه کاسه گوشت قرمه، بغلشه. گوشتا تیرهن و روغنای ماسیدهش، به زردی میزنن. میچپم کنار بخاری و خوشی به دلم میافته. از سرم میگذره که یعنی امشب معصوم، شام چی دارن؟
نظرات

 نام:
 *نظر: